سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 128207 | بازدیدهای امروز: 4
درباره خودم
اجازه هست؟
رها آسمانی
I believe in god kingdom, I believe in love,I believe we will live together some day but not in this lifetime,not in this shit world.believe me sweetie!!!7
لوگوی وبلاگ

موضوعات
جستجو
1millionlovemessages.com

لینک های دیگر

















عاشق آسمونی
.: شهر عشق :.
مناجات با عشق
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
فهیمه
سورنا
آوای خیال
کاخ تنهایی من
دوم دام دات کام
وفادار دل شکسته
درباره ی رپ و دوست شدن با شما
http://EmpireOFwww.com
اشتراک
 
موسیقی وبلاگ
انباری
بهار65
تابستان65
پاییز65
یه پاییز تازه
زمستان64
زمستان 65
بهار 66
به بهار 66
تابستان 66
پاییز 1386
تابستان 1386
تنهایی


نهایی؛ از لای درهای بسته نفوذ می‌کند، از دیوارها می‌گذرد، از شیشه‌ها عبور می‌کند. تا وسط هال می‌آید، زل می‌زند به چشم‌هایت و می‌خندد…




نویسنده: رها آسمانی(دوشنبه 94/2/21 :: ساعت 11:3 عصر)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

...

 جواب استخاره شما : الا ای مومنان به در گاه خدا توبه ی نصوح (با خلوص و دوام ) کنید باشد که گناهانتان را مستور گرداند - آیه ی 8 سوره ی تحریم - انجامش بده و ترکش مکن به خواسته ات میرسی-انشاالله خوبست




نویسنده: رها آسمانی(شنبه 91/10/9 :: ساعت 2:25 صبح)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

شعر

نه او با من
نه من با او
نه او با من نهاد عهدی،
نه من با او
نه ماه از روزن ابری
بروی برکه ای تابید
نه مار بازویی بر پیکری
پیچید
شبی غمگین
دلی تنها
لبی خاموش

 نه شعری بر لبانم بود
نه نامی بر زبانم بود
دو چشمم خیره بر ره
سینه  پر اندوه

بامیدی که نومیدیش پایان
بود
سیاهی های ره را بر
نگاه خویش می بستم
و از بیراهه ها راه
نجات خویش می جستم 
نه کس با من
نه من با کس
سر یاری
نه مهتابی
نه دلداری
و من تنهای تنها دوراز هر آشنا بودم
سرودی تلخ را بر سنگ
لبها سخت می سودم

نوای ناشناسی نام من
را زیر دندانهای خود بشکست
و شعر ناتمامی خواند

بیا با من

از آن شب در تمام شهر
می گویند

...

او با تو ؟

ولی من خوب می دانم

(نه من با او

نه او با من...)

نصرت رحمانی





نویسنده: رها آسمانی(یکشنبه 91/9/12 :: ساعت 3:29 عصر)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

love message

Rain and sunshine do not always come together. Night and day never coincide. But you and I, whatever they say, is for me the perfect match.
When I dream, I dream of you…maybe one day, dreams will come true.




نویسنده: رها آسمانی(دوشنبه 91/5/23 :: ساعت 10:26 صبح)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

شبهای امتحان


شبهای تنهایی  همرنگ گیسومه،شبهای امتحان مثل ...بگذریم.پس فردا اصول ومبانی نظری ترجمه دارم و هنوز دوفصل از چهارفصلم مونده...چه شاعرانه هه هه هه!!!
ازخودم میپرسم دوستایی که تو هردوتا وبلاگ به آدم درخواست دوستی میدن اونم همزمان یعنی میخوان بگن ما فهمیدیم جفت اینا مال تو...یا میخوان بگن نفهمیدیم؟اسما که مشابهه پس باید فهمیده باشن...اما فایده ش چیه ادم کفتر تنهای برج کهنه ای رو دوست بگیره؟اونم کفتری که جلد اینترنت نیست...
بگذریم دلشون خوش که دل منو خوش میکنن با درخواست دوستی...
اما سوال این بود...آیا هرسال که میگذره یکسال به عمر من اضافه می‌شه یا یکسال از عمرم کم میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




نویسنده: رها آسمانی(چهارشنبه 91/3/24 :: ساعت 12:50 صبح)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

سلام.حال من خوب است

من متهم به خوب بودنم،حالم کمی خوب است.اما چه می‌دانم،شاید بعد از بررسی بیشتتر حکم به براأتم!!!بدهند...شاید معلوم شود که حالم خوب نبوده هیچ...فعلا ولی متهمم...و حالم خوب است.زندگی بد نیست...زیباست اندکی...اما نه آنقدر که برایش از جان بگذرم...

P.S.
من فقط برای مرگ و برای تو جانم را می‌دهم.




نویسنده: رها آسمانی(پنج شنبه 91/2/14 :: ساعت 12:20 عصر)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

مدیریت استرس

اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید:

 

یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها و جفتکهایی که از "الاغ زندگی" خورده‌اید را با او تقسیم کنید…

 

بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید... و این یعنی آرامش..

دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:  

گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید…

اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید.  

همه همینطور بوده‌اند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد.  

آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید.  

ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است..

فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است…

سوم اینکه به خودتان استراحت بدهید:  

 

حالامی‌گویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی…! وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختی‌هاتون...!!!  

آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد… 

کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، کمی خریت یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید…. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد… 

مثل نهنگ‌ها که هر از چندگاهی به بالای آب می‌آیند و نفسی تازه می‌کنند و دوباره به زیر آب برمی‌گردند…

  :چهارم اینکه تن‌‌تان را بجنبانید  

ورزش قاتل استرس است...  

لزومی هم ندارد که وقتی می‌گوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید…  

همچین که یک جفتک چارکش منظم وخفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است…  

از من به شما نصیحت…  

پنجم اینکه واقع‌بین باشید:  

ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم…  

داستان، مثل آمپول زدن میماند… وقتی اصغر آمپول‌زن، قرار است ماتحت مریض را نوازش کند، حتما این کار را می‌کند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر می‌شود…  

گاهی مواقع باید واقع‌بین بود و عضله‌ها را شل کرد که دردش کمتر شود…

   : ششم اینکه زندگی‌تان، میدان و مسابقه اسب‌دوانی نیست  

خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید… مقایسه کردن و"رقابت‌پیشگی"، استرس‌زا است…

 

اینکه جاسم فوق‌لیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و عبود فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا می‌کند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده وبه هیچ کجا هم نرسیده… 

زندگی مسخره‌تر از چیزی است که شما فکرش رامی‌کنید… 

هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند…

خودتان باشید…  

هفتم اینکه از مواجهه با عوامل "ترس‌زا" هراس نداشته باشید:

 

مثال ساده آن، دندان‌پزشک است…

وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید… نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندان‌پزشک، بادرد آن بسازید و همه لقمه‌هایتان را با یکطرفتان بجوید…  

نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است…

ترس، استرس می زاید

هشتم اینکه خوب بخورید و بخوابید

و شعارتان "قبر بابای دنیا " باشد:  

آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمی‌کند…

مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد… 

آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمی‌تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی…!!

نهم اینکه بخندید:  

همه مشکل دارند…

من دارم، شما هم دارید… همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست…  

یاد بگیرید بخندید… به ریش دنیا و مشکلات بخندید…

 

به بدبختی‌ها بخندید… به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم،بخندید…

 

به خودتان بخندید…

 

دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و می‌بینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست… درمانش نمی‌کند اما دردش را کم میکنه

 
 



نویسنده: رها آسمانی(پنج شنبه 90/11/13 :: ساعت 9:16 صبح)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

یلدا

...وقتی هرچی دلت می‌خواد داری یاد کسایی باش که هیچی ندارن اما دلشون همه چی میخواد یا همه چی دارن و دلشون هیچی نمیخواد...ولی بی‌خیال اونا که هیچی ندارن و هیچی نمی‌خوان...یلدا مبارک




نویسنده: رها آسمانی(سه شنبه 90/9/29 :: ساعت 8:38 صبح)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

نصایح و سخنان زیبایی از زردشت به فرزندش



آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
قبل از جواب دادن فکر کن
هیچکس را تمسخر مکن
نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
خود برای خود، زن انتخاب کن
به شرر و دشمنی کسی راضی مشو
تا حدی که می‌توانی، از مال خود داد و دهش نما
کسی را فریب مده تا دردمندنشوی
از هرکس و هرچیز مطمئن مباش
فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
بیگناه باش تا بیم نداشته باشی

سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی
با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
راستگو باش تا استقامت داشته باشی
متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی
دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی
مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی
سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
روح خود را به خشم و کین آلوده مساز
هرگز ترشرو و بدخو مباش

در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند
اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده
دورو و سخن چین مباش، نزدیک انجمن دروغگو منشین
چالاک باش تا هوشیار باشی

سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی
اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد
مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است
و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی‌ماند




نویسنده: رها آسمانی(دوشنبه 90/4/27 :: ساعت 11:26 صبح)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

انتظار


دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ، شعرت، سوره ی یاسین نخواهد شد
فریبت می دهند این فصل ها، تقویم ها، گل ها
از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد
مگر در جستجوی ربّنای تازه ای باشیم
وگر نه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد
مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم
خدا با ما که دلتنگیم، سر سنگین نخواهد شد
به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد
بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

.::. علیرضا قزوه .::




نویسنده: رها آسمانی(دوشنبه 90/4/27 :: ساعت 11:25 صبح)
لینک های مرتبط:
بذار بفهمم که تــو اینجا بودی رد پای دوستانه

   1   2      >